کمونیسم چیست؟

کمونیسم چیست؟

«کمونیسم چیست؟

بررسی تعریف صحیح و سیر تاریخی آن؛همچنین واکاوی مغالطات و دروغ های عامیانه.»

ممکن است شما کسی باشید که تاکنون نام کمونیسم،این شبح،ماشین درو کننده،فرشته محافظ کارگر یا هر چه که نامش می نهند را شنیده باشید.و پیرو آن نیز انواعی از ذهنیت ها و تحلیل های آب دوغ خیاری ای همچون:

«دولت گرایی،اردوگاه های کار اجباری

چپ های بی وطن،ویروس سرخ، تروریسم و…. به گوشتان خورده باشد.»

حتی گاهی بعضی که” بی دینی” و “آتئیست بودن” خود را مدیون «کمونیست ها» هستند،ممکن است مرز وقاحت را در نوردیده،و آن را هم تراز با دین قلمداد کند!.

اما بیایید این بار با تحلیل و پژوهشی ساده و همه فهم،نه به صورت میزگرد های درون تاکسی،بلکه مانند یک محقق منصف و بی شیله پیله واقعا بدانیم؛ «کمونیسم چیست».

هر کتاب فلسفی و اقتصادی را که دوست دارید ورق بزنید، نمی گوییم” باکونین و مارکس و کروپتکین و مالاتستا”،اصلا به دیکتاتور هایی همچون استالین و مائو هم مراجعه کنید

هر چقدر که دوست دارید انگشت با نک زبان خیس کرده و خط به خط هر منبع  آکادمیکی که مد نظر دارید را در چشم و مغز خود هک کنید.

هیچ تعریف صحیحی از کمونیسم نمی یابید مگر آنکه بگوید:

«مالکیت اشتراکی،بر ابزار و وسائل تولید»

همین و تمام!

-نه حبوباتی کمتر،نه ادویه ای بیشتر-.

در این تعریف،خبری از مارکس و انگلس و لنین و تروتسکی و استالین نیست.

نامی از شوروی و جمهوری خلق چین و کره شمالی نمی بینید.

حتی رنگ و بویی از “باکونین” و “برکمن” و “کروپتکین” و “کمون ماخنو” و “کاتالونیا” هم به چشم و مشام نمی رسد

فقط یک چیز:

▪︎مالکیت اشتراکی،بر ابزار و وسائل تولید

زیرا کمونیسم نه ارثیه پدر و پشت قباله جاهاز مادر کسی،بلکه تعریفی همگون و رها و به دور از شخص پرستی‌ست.▪︎

از ته کلاس اما صدا هایی می شنوم! … با لحنی عاقل اندر سفیه می گوید؛یعنی چه؟ شماها دارید مغلطه می کنید! انسان ها و کشورهایی که نام بردید همه خود را کمونیست دانسته و برای آن تلاش کردند(بین خودمان بماند،بعضی حتی شاید ندانند و تعجب کنند که چرا ما نام آنارشیست ها را در کمونیسم جا دادیم).

بگذارید با مثالی ساده به این سوال پاسخ دهم”

«یک چاقو روی زمین افتاده و شما و چند نفر دیگر تصمیم دارید آن را بردارید.

یکی ممکن است راه برداشتن چاقو حالتی معمول و منطقی بداند،یعنی اینکه خم شده و با انگشتانش دسته چاقو را گرفته و بلند کند، دیگری اما شاید دوست داشته باشد دراز کشیده و با دندان های خود آن را همچون جگواری در دهان فرو ببرد و بلند کند،شخص سومی هم شاید باشد که زحمت را به دوش آهنربا انداخته و با آن چاقوی قصه ما را بالا آورد.

بعید هم نیست یک نفر هم پیدا بشود که بخواهد به کمک انگشت شصت و انگشت دوم پایش کار مورد نظر را انجام دهد.

خلاصه،ابزار و وسیله و راه زیاد است.»

با خواندن مثال بالا لابد فهمیدید که “قصد و نیت و هدف ” یک چیز بود؛«برداشتن چاقو.»

°اما راه ها و ابزار های استفاده  شده با هم تفاوت بسزایی داشتند.°

ولی نه هیچ کدام از آنان به چاقو مربوط بود،نه اینکه چاقو افراد را واداشته که حتما راهی که می خواهند انتخاب کنند.

پس در نتیجه چاقو فقط “چاقو گری” می کند و هر یک از افراد به سبب ابزار و راه خود اگر «لطمه ای»

ببينند یا «سودی »

ببرند، به خودشان مربوط است،نه چاقو.

همین را بیایید تعمیم بدهیم به «کمونیسم!»چاقویی که قدمتی بیش از باکونین و مارکس دارد،طوری که حتی ممکن است ریشه هایی از آن را در” یونان و ایران باستان “ببینید. چاقویی که فقط یک تعریف مشخص دارد اما،قصد و نیت و هدف خیلی ها بوده.

همچنان که در مثال ما افراد مختلف،با راه های مختلف سعی داشتند به چاقو برسند،در دنیای واقعی افرادی وجود داشتند و وجود دارند که می خواهند با “راه های مختلفی” به کمونیسم برسند!‌‌.

مارکس یک راه را پیشنهاد می کند،باکونین ایده ای دیگر دارد،خروشچف  می خواهد ابزاری مطلوب خود به کار بگیرد و خلاصه تمامی اسامی که ذکر شده،از طریق روش های گوناگونی می خواهند بدان برسند‌.

اما همانطور که راه و روش چاقو برداران مثال زیبای ما،لطمه یا سودی به حال «چاقو» نداشت.تکاپو و ملایمت ها و ناملایمت های این حضرات هم فقط به «خودشان» بر می گردد، نه کمونیسم.

پس متوجه شدید؟

“کمونیسم یک تعریف ثابت است”،اما راه های “مختلفی” برای رسیدن به آن مطرح شده،حال بین این روش ها ممکن است یکی جواب دهد و دیگری نه، یکی مستقیم کمونیسم را پیاده کند و دیگری به بهانه خلق کمونیسم دیکتاتوری نوینی با شکل و شمایل دیگر بی آفریند طوری که هیچ بورژوایی حتی فکرش را هم نکند. اما همانجور که توضیح دادیم این اتفاق ربطی به کمونیسم ندارد‌‌.

بیایید مثلا مارکس را بررسی کنیم.

مارکس و پیروانش هم “هدفشان “رسیدن به کمونیسم است،وضعیتی که در آن علاوه بر مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید، می خواهند همچون ما «آنارشیست‌ها» دولت را هم به مثابه یکی از ابزارهای قدرت از بین ببرند(یعنی علاوه بر کمونیسم،نوعی از آنارشی(بی دولتی) را هم پیاده کنند) اما این فاز دوم حضرات است! فاز اولی هم وجود دارد….

مارکس و پیروانش می خواهند قبل از آنکه به کمونیسم برسند،وضعیتی ایجاد کنند به نام “سوسیالیسم”(آن طور که مارکس تعریف می کند)،که در آن یک دیکتاتوری  به نام« دیکتاتوری پرولتاریا(کارگران) »وجود دارد.

این دیکتاتوری در یک سازوکار دولتی آن هم توسط “حزب پیشاهنگ”؛حزب جلودار انقلابی اداره می شود. مارکس می گوید هدف از این دولت این است که از انقلاب مقابل ضد انقلاب دفاع کند،و به همین دلیل کنترل خود را به صورت رسمی بر زندگی و اقتصاد و فرهنگ جامعه اعمال می کند.

تا وقتی اطمینان از شرایط ایمن حاصل شد،آن موقع به کمونیسم برویم و این دولت هم از هم بپاشد.

فکر کنم متوجه شدید که “اتحاد جماهیر شوروی”، کمونیستی “نبود”،بلکه “دیکتاتوری پرولتاریا “را اجرا کرد، حتی به خودش نمی گفت:اتحاد جماهیر فدراتیو شوروی کمونیستی، می گفت: «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.»

چین مائو زدونی،آلمان شرقی،رومانی چائوشسکو،کره شمالی در زمان جنگ با همتای جنوبی خود و تمام اینها،در مرحله سوسیالیسم مارکسی،یا دیکتاتوری پرولتاریا بودند،و هیچگاه به کمونیسم وارد نشدند‌.

پس آنچه که می گویند:کمونیسم دولت گراست

اراجیفی بیش نیست و داستانش چیزی بود که گفتیم.

از طرفی« آنارشیست‌ها»

،مخصوصا آنارکوکمونیست ها(که بارها از آنان نام برده و مفصل به تک تک موازین این تفکر پرداختیم)، و حتی کالکتیویکال هایی همچون «باکونین» و حتی «پرودن»

به مارکس و پیروانش، بهتر است بگوییم «به راه و روش» آنان نقد داشتند و دارند‌.

انتقاد و ایراد گیری ما آنارشیست‌ها(از زمان باکونین و پرودون تا به همین الان) به زبان ساده این حرف بود که: راه و روش مذکور،ایده دیکتاتوری پرولتاریا و دولت حزب پیشاهنگ،به کمونیسم که نمی رسد هیچ،بلکه دیکتاتوری هایی همچون شوروی و چین و کشور های نام برده خلق می کند.دیکتاتوری پرولتاریا نه برای کارگر،بلکه به اسم کارگر است،نه برای دفاع از انقلاب،بلکه برای خراب کردن انقلاب است. دیکتاتوری پرولتاریا فقط رنگ استبداد را عوض می کند، فقط تاج را جابه‌جا می کند و به جای سر پادشاه، بر سر دبیرکل می کوبد.

ما آنارشیست‌ها می گوییم:«آقای مارکس، هدف و نیت شما خیر،اما راه شما غلط اندر غلط است.»

سرمایه داری را به خوبی نقد می کنید و به آتش می کشید اما،با دولت گرایی،حتی به شکل موقت،نوع دیگری از سرمایه داری خلق می کنید‌.شما هم مثل ما مالکیت اشتراکی بر ابزار و وسائل تولید می خواهید و حتی خیزشی برای  رسیدن به آنارشی دارید،اما وجود دیکتاتوری پرولتاریا کارخرابی می کند.

شاید مفصل در این باره صحبت کنم ولی خلاصه بگویم،ما آنارشیست‌ها به جای دیکتاتوری پرولتاریا، با« انقلاب اجتماعی» پیش می رویم،انقلابی که متشکل از میلیشا های کارگری فدرال،با ساختار افقی و برابر، و بدون هیچ نوع قدرت و سلطه گرائی‌ست. اتفاقا امتیاز ما نسبت به دیگر مدعیان کمونیسم این است که حقیقتا آن را در عمل پیاده کردیم!

کمون ماخنو در اوکراین،کاتالونیا در اسپانیا،زاپاتیست‌ها در چیاپاس مکزیک، روژئاوای کوردستان،کریستیانیا دانمارک و….

اما همانگونه که شرح دادیم…دیگران فقط ادعا کردند،نه عمل.

فکر کنم دیگر به ته دیگش رسیدیم.

کاملا همه چیز را با مثالی “حقیقی” و “ملموس” شرح و بسط دادم.

و با مصادیقی عینی و ذهنی،کمونیسم را از شر توهمات و مغالطات نسبت داده شده به آن،من جمله دولت گرایی و دیکتاتوری سرخ و گولاک و…. نجات دادم. چیزی هم اگر لای کار مانده،مجالی بعد بررسی اش می کنم.

حتی گمان نکنم نیاز باشد اشاره کنم که این مغالطه نسبت داده شده به ما، یعنی “مغالطه اسکاتلندی” واقعی را هم از تن خسته کمونیسم زدودم.

زیرا بعضی از “فاشیست مسلکان” می گویند: کمونیست ها زیر بار تجربه خود نمی روند و پس از اجرا شدن هر تجربه کمونیستی،می گویند این کمونیسم کمونیسم واقعی نیست!.

در صورتیکه دیدیم کمونیسم یک چیز است،واقعی و غیر واقعی هم ندارد.

و ما حداقل همچین حرفی نزدیم، فقط گفتیم راه های رسیدن به آن متفاوت است و هر کسی نظری دارد،و جالب است بدانید همچین چیزی حتی درباره “لیبرالیسم “و “دیگر ایسم ها “هم صدق می کند،مثلا لیبرال های کلاسیک،اجرا شدن لیبرالیسم را، با راه و روش خود می پسندند، لیبرتارین های لیبرال و نئولیبرال ها هم به همین شکل. پس در نهایت اگر کسی همچین چیزی را عیب بداند،باید به عقل و سواد خود شک کند و برود پی کتاب خواندن و تجربه کسب کردن.

امید است بتوانیم روزی،به قول کروپتکین؛«کمونیسم آزاد مردان»

،و به گفته مالاتستا،«کمونیسمی با اراده آزاد(همان آنارکوکمونیسم)» را،چنان که در جهان زنده بود و هنوز هم هست«روژئاوا و زاپاتیست‌ها و کریستیانیا و… »درون جغرافیای ایران هم زنده و بر پا کنیم.

Rebellion(m.n)

Fediverse Reactions