کربلا و حسین، در روایت رسمی مذهبی به شکل یک اسطوره قهرمانی جلوه داده میشوند، اما در حقیقت این شبه اسطوره چیزی جز ابزار ایدئولوژیک برای مشروعیتبخشی به قدرت دینی نیست. رنج و خون مردم نه به آزادی میانجامد و نه عدالت، بلکه به بازتولید قدرت حکومت مذهبی کمک میکند و جامعه را در چرخه تسلیم و ماتم نگه میدارد.
در شرایط فعلی ایران، وقتی مردم با نبود آب، برق و تورم فزاینده دستوپنجه نرم میکنند، حکومت دینی جمهوری اسلامی میلیاردها تومان از منابع عمومی را به عراق میفرستد تا این جنایت مذهبی را برگزار کند و «نمایش وفاداری» راه بیندازد. این پولها که میتوانست بخشی از مشکلات واقعی مردم ایران را حل کند، صرف بازسازی و تقویت مناسک مذهبی میشود که عملا جامعه را در کنترل و تسلیم نگه میدارد.
اربعین، با تمام هیاهوی زنجیر و ماتم، چیزی جز ابزار حاکمان دینی برای مصادره احساسات انسانی و مشروعیتبخشی به خشونت و سلطه نیست. مردم گمان میکنند با حضور در صفوف طولانی، شجاعت و وفاداری نشان میدهند، اما در واقع در یک نمایش بزرگ کنترل اجتماعی شرکت میکنند که هیچ تأثیری بر عدالت یا آزادی ندارد. حسین، در روایت رسمی، به جای نماد مقاومت و عدالت، به سمبل تسلیم و قربانیسازی بدل شده است. به این خاطر که بویی از عدالت در خود ندارد.
اگر واقعا به انسانیت و آزادی اهمیت میدهیم، باید از این چرخه خارج شویم. به جای غرق شدن در ماتم و خون، باید ساختارهای قدرت مذهبی و حکومت جمهوری اسلامی را فرو بریزیم، و نشان دهیم که هزینههای هنگفتی که صرف اربعین و مناسک مشابه میشود، در حالی که مردم با مشکلات اولیه زندگی دستوپنجه نرم میکنند، نشانهای از فساد و استثمار سیستمیک است.
قیام علیه این سلطه، علیه بازتولید قدرت مذهبی و جنایت تاریخی حسین، تنها راه واقعی برای بازپسگیری آزادی و خودمختاری جامعه است. هر ریال که برای نمایش مذهبی صرف میشود، یادآور این است که حکومت نه به مردم، که به تثبیت ایدئولوژی خون و ماتم اهمیت میدهد.
Rebellion(m.n)