اینجا «گُلزار خاوران» است!
نویسنده: هاسّه-نیما گُلکار
سال ها سکوت در مورد قتلِ عام وحشیانه ی زندانیان سیاسی-عقیدتی ایران در دهه ی ۶۰ اسلامی-خورشیدی به ویژه تابستان های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۷ شکسته شده است، و این از جمله به واسطه ی مُبارزات پیگیر و خستگی ناپذیر خانواده های کُشته شدگان و شرکت در مراسم سالیانه ی آنان در”گُلزار خاوران” (گورستان خاوران) می باشد.
در درازای دهه ی ۱۳۶۰، زندان های ایران پُراز زندانی سیاسی-عقیدتی در همه ی سِنّ ها، جنسّیت ها و دیدگاه های سیاسی-ایدئولوژیک گوناگون و مذاهب مختلف بود. تعداد زیادی از اِعدام شُدگان دارای حُکم محکومیت تعیین شده در بیدادگاه های کوتاه مدتِ چند دقیقه ای با پاسخ دادن به یک یا چند پُرسش سیاسی-دینی بودند.
حکومتِ اسلامی–شیعی از نخستین روز به قدرت رسیدنش در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ ضمن توافق پنهانی با ابَرقدُرت های سرمایه داری جهان؛ نیروی نظامی و سازمان امنّیت رژیم دیکتاتوری محمد رضا پهلوی با سوء استفاده از نامِ «انقلاب» آغاز به برقراری سُلطه ی وحشت بر علیه روشنفکران دِگراندیش، گروه های های سیاسی مُخالف نمود، و واردِ دورانی به مراتب تاریک تر و بی رحمانه تر از دورانِ سَلطنت مُطلقه ی سِلسله ی پهلوی بین سال های ۱۳۰۴ تا ۱۳۵۷ گردید، و سَرزمین ایران به غم انگیز ترین دوران در تاریخِ مُعاصر تبدیل شُد.
در پایانِ مُردادماه ۱۳۶۷ کوتاه زمانی پس از پذیرفته شدن آتش بس در جنگِ “ایران-عراق” میان آیت الله خُمینی و صَدّام حُسین (مطابق قطعنامه ۵۹۸ “سازمان ملل متحد”) و سَر کشیدن جامِ زهر (تسلیم شُدن) توسط خمینی بنا به گفته ی خودش، فرمانی کتبی و فاشیستی مبنی بر نابودی تمامی مخالفین در سراسر کشور با هر وسیله ی مُمکن صادر کرد، و هدفِ اصلی او “نجات و حفاظت” از اسلام و سیستم سرمایه داری حاکم بر ایران بود.
برای به إجرا درآوردن چنین فتوا (فَرمان اسلامی)، بنابر دستور مُستقیم خمینی گروهی مخفی زیر نام “کُمیته ی مرگ” در زندان بدنام گوهردَشت (واقع در غرب تهران) و در چندین مراکز اُستانها تشکیل گردید که در آن از جُمله «ابراهیم رئیسی» (معاون دادستان کل تهران / رئیس جمهور پیشین)، «حُسینعلی نیّری» (حاکم شَرع)، «مُرتضی اِشراقی» (دادستان کُل کشور)، «مُصطفی پورمُحمّدی» (وزارت اطلاعات و أمنیّت)،«علیرضا آوائی» (وزیر دادگستری) و چند نفر دیگر، از اعضای اصلی آن بودند.
گفته می شود که در این زمان، چندین هزار زندانی سیاسی-عقیدتی اعدام شدند و همچنین بدون هرگونه نشانه ای ناپدید گردیدند، که پیکرِ کُشته شدگان درچندین گورستان مخفی در سراسر کشور به گونه ای دستجمعی بخاک سپُرده شدند. یکی از این گورستان های دستجمعی شناسائی شده واقع در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی تهران قرار دارد که مَردم آن را «گُلزار خاوران» می نامند.
از آن زمان تا امروز، خانواده ها و دوستدارانِ این کُشته شُدگان مُوفّق نشده اند که به گونه ای آزادانه و بدون هر گونه مُزاحمتی از جانب پولیس أمنیتی، مراسم سوگواری عزیزان خود را برگزار نمایند، و همواره مورد دستگیری، ضَرب و شَتم و بازجوئی قرار گرفته اند.
تمامی دولت های حاکم بر ایران با هررنگ و شکل سیاسی – چه اُصول گرا و چه اصلاح طلب – همگی در مورد این قتل عام جنایتکارانه سکوت کردند و مُنکر آن در زندان های مخوف ایران گردیدند. همچنین “سازمان ملل مُتحد” (در اصل: سازمان دولت های متحد) هماهنگ و همراه با حکومتگران ایران به واسطه ی منافع سیاسی-اقتصادی-اجتماعی، در مورد این فاجعه ی انسانی که به راستی نوعی هولوکاست سیاسی می باشد، لَب از لب نگشودند.
دستگیری یکی از عوامل فعال وابسته به «کمیته مرگ» به نام «حمید نوری» (۹ نُوامبر ۲۰۱۹) در فرودگاه بین المللی «آرلاندا» واقع در شمال اِستُکهُلم (سوئد) بنابر «اصلِ صلاحیّت قضائی جهانی» تا حدود زیادی پَرده از این جنایت هولناک در معرض افکار همگانی ایران و جهان برداشت.
در جریان این دادرسی طولانی مدت و تاریخی در «دادگاه جنائی منطقه استکهلم» که در ۹۲ جلسه برگزار گردید و ۳۴ شاکی و ۲۶ شاهد عینی از سراسر جهان در آن شرکت نمودند، او به عنوان دادیار قوّه قضائیه در زندان، به اِتّهام «مشارکت در قتل عَمد» و «جنایت علیه بَشریّت» از جانب «دادگاه استیناف» (۱۹ دسامبر ۲۰۲۳) به حبس اَبد در سوئد محکوم گردید.
امّا به دُنبال یک توافق نَنگین (سیاسی–اقتصادی) بین دولت های حاکم بر ایران و سوئد، حمید نوری در ۱۵ ژوئن ۲۰۲۴ در تَبادل بین دو زندانی سوئدی با او آزاد گردید و به ایران بازگردانده شد.
مبارزات مردم تا سرنگونی کامل از بالا تا پائین دولتِ خلیفه گری اسلامی–شیعی حاکم بر ایران ادامه خواهد داشت.
سرنگون باد دولت اسلامی-شیعی حاکم بر ایران!
نَه می بخشیم و نَه فراموش می کنیم!