آنارکوایگوئیسم

آنارکوایگوئیسم

تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیر همقطاران ما در رسانه های پیشین و اکنون،آنارشیست فرانت، برای جنبش آنارشیستی در جغرافیای ايران بر کسی پوشیده نبوده و نیست.

رفقایی که هر کدام به مهارت و حرفه  خاص خود، برای دفتر شعر آنارشی غزل بافته و رقصی موزون بر خوابگاه ابدی خدایان و دولت ها پا نهادند.

از همان ابتدا،رویکرد و مبنای سنتزگرایانه ما در گرد هم آوردن گرایشات مختلف آنارشیستی می کوشید.زیرا «آنارشیسم» اندیشه ای پویاست و به همین جهت انقلاب های فکری و میدانی رنگارنگی را بر خود دیده، طغیانگرانی صف شکن که هرگاه دست در دست هم دادند و به نشانه رفاقت، آغوش برای رفیق خود باز کردند رفیقی که خواستگاهی برای آرمیدن “سر پرشور” آنارشیستی افسانه ای بوده،نطفه سلطه گران و استثمارچیان را خشکانده و به زباله دان تاریخ،جایی که مادرزاد بدان تعلق دارند،فرستادند.

از همین رو،ما «فردگرایان آنارشیست _آنارکوایگوئیست ها» در این گردباد آنارشیک،سکان کشتی شورش به دست گرفته،و درصدد چسب زدن بر دهان “اشباح” بر آمدیم،انهدام هر گله ای که با «ایگو» ساز مخالف می زند و “فرد” را از “فردیتش”،از «منِ آزاد» بودنش جدا،و در بیابانی با سراب های رقت انگیز رها می کند.

اما از آنجا که ناآشنا بودن و بیش از آن،رابطه نیازمندانه ایران، با خنجر دو لبه «آنارکوایگوییسم» بر کسی پوشیده نبوده و  نیست(حتی اگر بدان تظاهر نشود)، ما به سبب روح ترقی خواه و سیری ناپذیر خود، مقارن با سومین سالروز آتش برانگیخته «قیام ژینا»،تصمیم به ساخت رسانه ای مخصوص برای آنارشیسم فردگرایانه گرفتیم، جایی که «چوب اشتیرنری» را دقیق تر،و نقطه شناسانه تر از قبل بر سر شبح آخوند و دولتِ خداییِ جمهوری اسلامی می کوبد.

اینجا فقط یک محور دارد: “منِ آزاد”. منی که نه زیر بار خدا می‌رود، نه زیر بار دولت، و نه زیر بار اخلاق گله‌ای.

اینجا جای ستایشگر فرد است، جایی که نوک قلم به اندازه تیغ خنجر تیز است.

ما در این صفحه، از آنارشیسم فردگرایانه حرف می‌زنیم؛ از آزادی بی‌قید، از طغیان در برابر هر مرجعیت، از حق طبیعی هر انسان برای مالک بودن بر خود و زندگی‌اش.

این نشریه اعتراف‌نامه نیست، مانیفست بسته‌بندی‌شده هم نیست؛ صدای ناموزون کسانی‌ست که نمی‌خواهند در کُر، همسرایِ همگان آواز بخوانند.

نگارش مقالات،تحلیل های نظری و عملی،ترجمه و انتشار آثار «آنارکوایگوییسمی»

ائم از:

کتاب/شعر/رمان/مقاله/موسیقی/فیلم و….

قسمتی از صحنه تئاترِ رئال،و در عین حال رمانیتک ما در اینجا خواهد بود، تئاتری که تا لحظه آزادی “ایگو” پرده ماهرویش را با زمین بوسه نمی دهد.

این مکان،جایی‌ست که به هنر  همچون میدان نبرد می‌نگرد: شعر و رمان،نقاشی و آوا، نه برای زیباشناسی منفعلانه، بلکه برای پاره کردن پرده‌های توهم اند.

فلسفه و علم را هم نه به‌عنوان دکور کلاس درس، بلکه به‌عنوان سلاحی برای شکستن زنجیرها در تفنگ ماجراجوی خود به عنوان گلوله جاگذاری می کنیم.

پس اگر به دنبال آرامش، تسلی، یا نسخه‌های آماده‌ برای زیستن هستی، اینجا جایت نیست. اما اگر هنوز در سینه‌ات آتشی‌ست که نمی‌گذارد رام شوی، اگر در دل کتاب‌ها و در تاریکی شب دنبال جرقه‌ای برای انفجار می‌گردی، این فضا «شورشنامه‌ای» برای لذت توست.میکده ای که در آن،کوکتل مولوتف

بر گندابِ چرکینِ سه گانه “خدا و دولت و گله” پرتاب می کنی.

آری اینجا، آغاز یک شورش است؛ شورش فرد علیه همه چیزهایی که می‌خواهند او را به‌جز خودش کنند.

#آنارشیسم