هنر و آنارشیسم + دو فایل موسیقی

هنر و آنارشیسم – اریک ساتی

نویسنده: واردان

اریک ساتی فردی خودشیفته اما سرشار از پارادوکس.

ساتی:«موسیقی نباید همیشه شنیده شود، گاهی فقط باید وجود داشته باشد»

او به دنبال تحسین دیگر هنرمندان بود اما دوستی خودش را با آن‌ها تا زمانی ادامه میداد که مورد تشویق‌شان قرار بگیرد و در عین حال از به وجود آمدن چیزی به نام ساتی‌ایسم خودداری می‌کرد.

او به دنبال تحسین بود اما اجازه نمی‌داد کسی از او تقلید کند، زیرا بر این باور بود که هرکس باید راه خودش را برود. ساتی از ژست هنرمند روشنفکر بیزار بود و بیش از هر چیز خود را یک «مرد فانتزی» می‌دانست تا هنرمندی روشنفکر.

رابطه‌ی ساتی با آنارشیسم

ساتی یک آنارشیست علنی نبود اما زیبایی‌شناسی آثارش، سبک زندگی و روحیه‌ ضد اقتدارش با جهان‌بینی آنارشیستی همسو بود. حتی پژوهشگرانی همچون Mary E. Davis او را آنارشیست فرهنگی نامیدند.

ساتی ارتباط مستقیمی با نشریه خارج از چارچوب(L’En-Dehors) و سردبیر این نشریه ژو داکسا(Zo d’axa) داشت.

داکسا آنارشیستی فردگرا و رادیکال بود که به دنبال «آزادی مطلق» بود و به نظم اجتماعی حمله می‌کرد. نشریه خارج از چارچوب به هر چیزی از جمله دولت، کلیسا، پلیس، ارتش، زندان و.. حمله می‌کرد و طرفدار هنر رهایی بخش پاریس بود.

زیبایی شناسی آثار اریک ساتی

ساتی مخالف سرسخت پیچیدگی آثار موسیقی کلاسیک قرن ۲۰ بود. او به نوعی علیه سخت‌فهمی، هارمونی و فرم‌های پیچیده‌ی همتایان‌اش سر به شورش گذاشت.

از لحاظ شنیداری او بر این باور بود آثار موسیقی نباید آنقدر پیچیده باشند تا فقط مخاطب خاص و دارای دانش موسیقی توانایی درک آن‌ها را داشته باشد. به همین دلیل آثار او دارای جملات کوتاه و روشن، ریتم‌های ساده و تکرار شونده و هارمونی ابتدایی بود.

در دوره‌ای که دیگر آهنگسازان به دنبال قدرت‌نمایی از طریق پیچیدگی‌های بیش از حد و حجم صدای زیاد ارکستر بودند، ساتی خلاف جهت را دنبال کرد و از صداهای نرم و بافت‌های شفاف استفاده کرد. به نوعی او قدرت‌نمایی از طریق موسیقی را حذف کرد.

ساتی همچنین علیه نخبه‌گرایی موسیقی کلاسیک طغیان کرد. او در پارتیتورهایش برای نوازندگان چیزهایی می‌نوشت که مرسوم نبود و به عمد زبان موسیقی آکادمیک را به تمسخر می‌گرفت. عباراتی همچون «با وقار یک تخم مرغ بنواز»، «مواظب باش زیاد احساساتی نشوی»، «به روشنایی برو» و..

از طرفی به نوازندگان آثارش اجازه میداد تا به دلخواه خود به اجرا بپردازند و بیش از حد در پارتیتورهایش برای نوازندگان نکات اجرایی نمی‌نوشت. این یکی از ویژگی‌هایی است که آهنگسازان آنارشیست اواخر قرن ۲۰ روی آن دست گذاشتند و آن را بسط و گسترش دادند.

او جایگاه موسیقی را از مقام چیزی برای فقط شنیدن به چیزی همچون یکی از عناصر زندگی روزمره تبدیل کرد. آثار او نه چیزی باشکوه و نه چیزی بزرگ هستند بلکه یک چیز ساده‌ی شنیداری هستند که هرکسی با هر سطح سوادی از دانش موسیقایی می‌تواند آن‌ها را درک کند. زیرا از نظر او موسیقی باید ساده، شفاف و بدون نمایش قدرت باشد. موسیقی نباید حامل داستان باشد؛ بلکه فقط باید وجود داشته باشه.

پی‌نوشت: هدف از نوشتن این مطلب دفاع از سبک زندگی و آثار اریک ساتی نیست، زیرا در تاریخ هنر تمامی هنرمندان نوگرا و رادیکال در رابطه با زیبایی‌شناسی هنری فارغ از تفکر و سیاست‌هایشان به یک اندازه نزد اینجانب اهمیت دارند.