مقاومت خاموش مادران بر علیه پدرسالاری در شهر من

مقاومت خاموش مادران بر علیه پدرسالاری در شهر من

نویسنده: راوی

در برخی محله‌ها، جایی که «زن بودن» هنوز در حصارهای نامرئی و مرئی کنترل تعریف می‌شود، مادرانی را می‌توان یافت که نقش‌شان را نه در چارچوب کلیشه‌های مادری، بلکه در چهرهٔ غیررسمیِ «تسهیل‌گران امنیت» برای دختران‌شان ایفا می‌کنند.

محیطی که در آن داشتن سیم‌کارت یا تلفن همراه برای دختران ممنوع است، درواقع تنها ثمره یک قانون خانوادگی نیست؛ بخشی از یک نظم بزرگ‌تر پدرسالارانه است که دسترسی به اطلاعات، ارتباط، حرکت و اختیار را محدود می‌کند. در چنین ساختاری، هر امکان کوچکِ تماس با جهان بیرون، تبدیل به نوعی «امتیاز ممنوعه» و هر فرصت خروج از خانه، نوعی «گریزگاه» محسوب می‌شود.

در این فضا، بعضی مادران با درایت مقاومت میکنند؛ بهانه می‌سازند، مسیر طراحی می‌کنند، و با زبانی که خودشان می‌فهمند، شکافی کوچک در دیوارهای بلند قدرت حفر می‌کنند.برای مثال مراسم «روضه» در نگاه نخست مراسمی مذهبی است، اما برای این زنان، بهانه‌ای مشروع است برای خروج از خانه.بهانه ای که این زنان برای خروج خودشان و دختران شان به کار می گیرند.

گونه‌ای پوشش فرهنگی که از دل همان ساختار پدرسالار بیرون آمده، اما علیه آن به کار گرفته می‌شود. این لحظه‌ها، اگرچه کوچک‌اند، اما حامل معنایی بزرگ‌تر از خروج از خانه‌اند و می توانند به مثابه بازکردن پنجره‌ای کوچک به سوی امکان رهایی از چهارچوب خانه به عنوان حوزه تحت کنترل پدر سالاری معنا شوند.

این مادران نه قهرمانان رسمی‌اند، نه روشنفکرانِ آگاه به ادبیات فمینیستی. کنش آن‌ها از جنس دیگری است؛ کنشی که از دل زندگی روزمره، از دل ضرورت، از دل «تجربه درد مشترک با فرزندان شان و عشق به فرزندان شان» برمی‌خیزد. آن‌ها به جای مواجههٔ مستقیم با قدرت، از همان قواعد قدرت سیاستی برای گریز می‌سازند. این انتخاب شاید آگاهانه نباشد؛ اما یقینا بخشی از مهارت زیستن در ساختاری سرکوب‌گر است.

این مادران در حقیقت «معماران خردِ مقاومت» هستند.

مقاومت‌شان سیاسی نیست، اما پیامد سیاسی دارد.

آشکار نیست، اما تأثیرگذار است.

اعلام نمی‌شود، اما به‌لحاظ تاریخی مهم است.

این شکل از ایستادگی، به‌ویژه در روزی که به «منع خشونت علیه زنان» اختصاص یافته، اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا نشان می‌دهد خشونت تنها با مشت و لگد نیست، تنها با خون و جراحات نیست. خشونت می‌تواند ممنوعیت دسترسی باشد، قطع ارتباط ، محروم کردن از حرکت و صدا باشد. و در برابر چنین خشونتی، مقاومت نیز تنها ساختن پناهگاه و کمپین و مبارزه سخت به حساب نمی آید؛ مقاومت می‌تواند یک راهکار و فریب کوچک و نامتمرکز و خلاق باشد که حقیقتی بزرگ‌تر را نجات می‌دهد.

و لزوم مقاومت خردمندانه و نرم را بر همه ما یادآوری می‌سازد و اهمیت کنش این مادران،نیروهای محلی شجاع را پاس می دارد.