بیارزش شدن مستمر ارز رایج در ایران صرفاً یک بحران اقتصادی نیست، بلکه نشانهی فروپاشی یک نظم سیاسی–اقتصادیست که حیات اجتماعی را به نفع انباشت قدرت و رانت، فرسوده و ناپایدار کرده است. کاهش ارزش پول، بهطور مستقیم به انتقال سازمانیافتهی فقر، ناامنی و بیثباتی به طبقات فرودست و میانی منجر شده و زندگی روزمره را به میدان بقا تبدیل کرده است.
اعتصاب بازار و پیوند آن با کنش جمعی دیگر گروههای اجتماعی، واکنشی عقلانی و ضروری به این وضعیت است. بازاریان، کارگران، دانشجویان، معلمان، پرستاران، بازنشستهها و آتشنشانها هر یک بهشکلی متفاوت، اما در یک نقطه مشترک به هم میرسند: سلب اختیار از زندگی، کار و آینده. از آنجاکه این بحران تنها فردی یا صنفی نبوده؛ بلکه ساختاری است، بنابراین پاسخ به آن نیز نمیتواند پراکنده و جدا از هم باشد.
جبههٔ آنارشیستی بر این باور است که تنها از راهِ همبستگی-همیاری اُفقی، خودسازماندهی-خودمدیریّت و کُنش غیرمتمرکز میتوان در برابر این چرخهی فرساینده ایستاد. اعتراض های خیابانی و اعتصاب، نه آشوب، بلکه تلاشی برای بازپسگیری صدا، کرامت انسانی و حق تعیین سرنوشت جمعی، و شکلی از مقاومت اجتماعی در برابر نظم تحمیلی دولت سرمایه داری رانتی-مافیایی حاکم می باشد که هیچ گونه توان و پاسخ واقعیای برای حل بحران معیشت را ندارد.
ما از پیوند مبارزات و حضور همدلانهی همهی گروههای اجتماعی حمایت میکنیم و بر این تأکید داریم که قدرت واقعی جامعه، نه در دولت و نهادهای وابسته به آن، بلکه در شبکههای همیاری، اعتماد متقابل و کنش جمعی نهفته است.
این راه، مسیر بازسازیِ «ما» در برابر نظمی است که جامعه را تکهتکه و ناتوان میخواهد.
زن،زندگی،آزادی
جبههٔ آنارشیستی

