در بینقشهترین کوچهی جهان من تو را دیدم! با زخمهایی از آتش،و آغوشهایی مالامال از باروت. لبهایت، مثل نعرهی گلوله در سینهی شب، و چشمهایت، دو سیاهچالهی یاغی که همهی نظم کهکشان را بلعیدند. ما به جای بوسه، کوکتل مولوتوف تعارف میکردیم؛ و به جای عطر، بوی باروت روی پوستمان مینشست مثل بوسهی اسبی وحشی،…
«نگاهی اشتیرنری به لذت شخصی و آرزو؛ بر پایهی اندیشههای ماکس اشتیرنر، نویسندهی کتاب “یگانگی و مالکیت او”» همانطور که پیش تر گفتم،ماکس اشتیرنر، این آنارشیست بیخدا و بیپرچم، ما را به سفری پرشور میبرد: سفری به دل «منِ یگانه»، موجودی که نه بردهی قانون است، نه اسیر اخلاق و نه مأمور ایدئولوژی. این موجود…
نگاهی به کتاب «تیمورکوران»: واگرایی بلند مدت؛ چگونه قوانین اسلامی خاورمیانه را عقب نگه داشت برای مطالعه روی این لینک کلیک نمائید: تیمورکوران – واگرایی بلند مدت
نویسنده: واردان هنر و آنارشیسم معرفی آثار، هنرمندان و جنبشهای هنریِ همگام با آنارشیسم کامیل پیسارو و مجموعه «نابهسامانیهای اجتماعی» کامیل پیسارو همچون دیگر نقاشان نئوامپرسیونیست بر کاربرد علمی رنگ برای به تصویر کشیدن آرمانشهرهای آنارشیستی، زندگی کارگران شهری، کشاورزان، خشونت خانگی و در کل گرفتاری قشر محرومین جامعه متمرکز بود. موضوعی که ذهن پیسارو…
🖤 «انسان تا وقتی از نظر اقتصادی برده است، از نظر فکری نیز برده خواهد ماند.» اریکو مالاتستا ابتدا می خواهم این سوال را مطرح کنم: مالاتستا کیست و چرا هنوز مهم است؟ اریکو مالاتستا (1873–1932)، انقلابی ایتالیایی و از مهمترین نظریهپردازان آنارشیسم، زندگیاش را در زندان، تبعید، شورش و نوشتن سپری کرد. او برخلاف…
جوزیا وارن، نخستین آنارشیست فردگرا در تاریخ ایالات متحده و بلواقع لیبرتارین ارتدوکس و عاری از تحریف، نه فقط یک نظریهپرداز جسور، بلکه یک کنشگر تجربهگرا بود؛ مردی که نه در کافههای روشنفکری، بلکه در دل کمونها و فروشگاههای آزمایشی ایدههایش را از جنس خاک و زندگی ساخت. و شاید همین مورد او را از…
بیانیه جبهه آنارشیستی در اعتراض به اخراج گسترده و غیرانسانی مهاجران افغانستانی از ایران سالهاست که جغرافیای ایران تنها محل زندگی کُردها، تُرکها، بلوچها، عربها، فارسها و… نیست؛ بلکه تاجیکها، پشتونها، هزارهها، ازبکها، پشهایها و دیگر اقوام افغانستانی نیز بخشی از بافت انسانی این سرزمین را شکل دادهاند. هیچ انسانی در انتخاب محل تولد خود…
✍️ #سهیل_عربی “من مستم و نترسم از چوب شحنگانش” (مولوی) مستی با تلخی میآید؛ تلخیای که بر تو تحمیل میشود، آنچنان که گویی باید روحت را از پای درآورد. اما چرا پس از نوشیدن این زهر، سرخوشی در جانمان موج میزند؟ خبر “تشدید شکنجه بر ” #سعید_ماسوری، که از برادر برایمان عزیزتر است،زهری است که…