آوارگیِ نیروی کار به عنوان شکلی از خودبیگانگیِ در بازارِ کار، تنها بخشی از بی معناشدنِ انسان، ذیل اقتدارِ دولتها و حذفِ دیدِ طبیعی و زیباشناختی نسبت به هستی ست. حذفِ هنر و شاخصههای هنری به عنوان بخشی ثقیل و قابل توجه در بافتِ معنادارِ زندگی به همین ترتیب صورت میپذیرد تا جایی که نه…
«من آنچه آن را معیار “تجاوز، شکنجه و قتل” میخوانم، بسیار مفید یافتم. معیار کاملا سادهای است. هنگامی که با یک نهاد سیاسی به هر شکلی روبرو می شوید، خواه یک دولت، یک جنبش اجتماعی، یک ارتش چریکی، یا واقعاً هر گروه سازمان یافته دیگری، و در تلاش هستید که بر محکومیت یا حمایت از…
دعني أرى النور يتجسد نوره في روحي .. ابتعد عني حتى أنمو هذا الربيع .. رأيتك تدفعني إلى السواد والعمر ضاع في الصداع .. أحزن على فراقي وسر وحيدا ،علمتك الأنس في حضرة الوحدة .. تعلمت مني معنى أن تعرف نفسك .. أدمنت ساديتي وشربت يأسي ،دعني عنك أبصر قداستي .. بالهم ركبت في السفينة…
این یک تناقض وحشتناک و ساده لوحی محض است که، از یک سو از میل به ایجاد عدالت، آزادی و صلح بین المللی سخن گفته شود و از سوی دیگر از میل به ایجاد دولت. دولتها را نمی توان مجبور کرد ماهیت خود را تغییر بدهند زیرا آنها به واسطه همین ماهیت است که دولت…
یحیی نواصری ۲۱ ساله، زندانی سیاسی گمنام (هم پرونده با حمزه سواری لفته) بود که در آگوست سال ۲۰۰۵ میلادی توسط وزارت اطلاعات رژیم ایران دستگیر و به مدت ۸ ماه زیر شکنجه سپری کرد و توسط شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام محاربه با خدا وافساد فی الارض به ۳۰ سال حبس محکوم…
گلوی خیابان چرکین است از خشم آبان و سوز دِی خیابان هایمان با خون شُسته شده است رفیق اما مرثیه سکوت خواهد شکست عصیان ما با آرمان خلق خروش خواهد کرد. بر ویرانه ها رُز سیاهی خواهیم کاشت به یاد تمام آنهائی که در راه آزادی از بین ما رفتند؛ اما، آرمانشان هنوز هم با…
خطاب به مروجّان سیستماتیک سرمایهداری، آن بشردوستان مدافع نسلکشی! دوستی سابقاً متنی را از سر عصبانیت پیرو برخی از تهمتهایی که به آنارشیستها میزنند نوشته، که من مجدداً همان را میآورم و تنها دوست دارم دو سوال بر آن بیافزاییم: «آخوندهای کرواتی، لیبرال/ سوسیال دموکرات ها، استمرارطلبان و … عروسکهای باربی یکسان سازیشده در…
این موزیک-ویدئو تقدیم می شود به همه ی آنهائی که از رنج جهان در خَشم اند و علیه نظم موجود به پاخواسته اند؛ به کسانی که باور دارند حتّا با دستان خالی می توان از تسلیم شدن به مرز های واقعیت تَن زد و در تَنی واحد تا مرزهای ممکن مقاومت کرد. تقدیم می شود…