«اگرچه زنان از قدرت شوهران شکایت نمیکنند، با اینحال هر یک از شوهر خود و یا شوهر دوست خود گلایه میکند. این مسئله در مورد تمام موارد بردگی، حداقل در مرحلهٔ آغازین جنبشهای رهایی طلبی، صادق است. بردگان در ابتدا از قدرت اربابان گلایه نکردند، بلکه از ظلم و ستم آنان شکایت کردند.» – جان…
بنابراین موارد بسیاری است که فمینیست های رادیکال و فمینیست های آنارشیست بر روی آن توافق دارند. ولی فمینیست های آنارشیست درگیر چیزی بیش از این هستند. از آن رو که آنارشیست هستند هدفشان پایان دادن همۀ روابط قدرت است، همۀ موقعیت هایی که افراد میتوانند به هم زورگویی کنند. برخلاف بعضی فمینیست های رادیکال…
با آنکه مخالفت با دولت، حکومت و اشکال مختلف آتوریته از جایگاه مستحکمی در بین فمینیست های قرن ۱۹ میلادی برخوردار بود، جنبش اخیر فمینیستی که در دهه ی ۶۰ آغاز شد، ریشه در پراکتیس های آنارشیستی داشت. واژه ی آنارکا-فمینیسم از اینجا به دست می آید و به زنان آنارشیستی اطلاق می شود که…
این بلایی است که انسان امروزی بر سر زمین و طبیعت میاورد. و تمام این جنایات برای پول و سرمایه است. شرم آورو خجالت آوراست. متاسفانه سیستم غالب در حال گند زدن هرچه بیشتر به طبیعت هست. بسیاری گونهها را نابود کرده و یا در خطر نابودی قرار داده است. در حال حاضر وضعیت محیط…
«… برای من قابل فهم است. ذهن رفقای روس بیش از حد انباشته از موفقیت هائی است که بلشویکها در کشورشان داشتهاند و آنان میخواهند بلشویک وار، آنارشیستها را در ارتشی منظبط (؟) متحد کنند…»
گرایش آنارشیستی در جنبش کارگری ایران : از آنجا که آنارشیسم در ایران بسیار نوپا است طبیعتا به همان نسبت نیز گرایش آنارشیستی در بین کارگران ایران نیزجدید محسوب می شود اما با این وجود بخشی از بدنه جنبش کارگری آنارشیست هستند.
درسال ۱۶۶۰ نخستین باریک زن آنارشیست بنام “ماری دایر” بجرم سرپیچی درمقابل قانون درایالت ماساچوست آمریکااعدام شد.بعدازاستقلال آمریکادرسال ۱۸۵۰ هواداران جنبش آنارشیستی فعالیتی جدی راآغازنمودند وحدود ۱۰۰ کمون اتوپیستی تشکیل دادند.
“…نقش روشنفکر در جامعه تحت تسلط اقتدار ، ماهیتی چندگانه دارد! بخشی به اقتدار موجود معترضد با بنیاد اقتدار ، مخالفتی ندارند. بدیل اقتدار موجود را در اقتداری دیگر ارزیابی می کنند. بخش دیگر در حوزه معرفت معنائی صرفا صوری از اقتدار دارند که فقط طرد و نفی در آن آشکارتر است .
سیاست بنیادستیز [رادیکال] یقیناً با تغییر سر و کار دارد، اما برعکسِ شعارهای مبهم و توخالیِ احزاب سیاسی، سیاستِ بنیادستیز بر این مدعاست که تغییر واقعی ممکن نیست از طریق نظامِ رسمیِ قدرت و نمایندهگی بهدست آید؛ بلکه این تغییر باید از بیرونِ این حوزه محقق شود.