(قسمت اول) معروفترین تضاد فکری باکونین و مارکس در نخستین جامعه ی بینالمللی کارگران (انترناسیونال اول) بین سالهای 1868 و 1872 پدیدار شد. این کشمکش و تضاد باعث روشن شدن مخالفت آنارشیست ها با ایدههای مارکسیست شده و میتوان آن را نخستین تحلیل تئوریک و انتقاد آنارشیستی از مارکسیسم دانست. البته انتقادها همچنان ادامه یافت،…
من یک آنارشیست هستم، نه به این خاطر که معتقد باشم آنارشیسم هدف نهایی است، بلکه به این دلیل که چیزی به نام هدف نهایی وجود ندارد. ~ Rudolf Rocker همانطور که رادولف راکر (به انگلیسی: Rudolf Rocker) به درستی تاکید می کند، “آنارشیسم یگانه راه حل برای تمام مشکلات انسان نیست، و آنطور که اغلب…
در پیج کتابخانه آنارشیستی می خوانیم که : از آنجائیکه کتاب های آنارشیستی ترجمه شده و مرجع بسیار کم هستند ما را بر آن داشت که این پیج را راه اندازی کنیم تا با کمک خوانندگان تلاش کنیم که کتابخانه آنارشیستی را گسترش دهیم و کتاب های انتشار یافته را جمع آوری کنیم و در…
آنارشيستها طبق آرزوهايشان خواهان پايان حاكميت انسان بر انسان هستند. آنها آنارشيسم را فلسفه عمل و عمل انقلابي را، تبليغ عمل سياست و مبارزه ميدانند. به نظر آنها درهرجايي كه دولت با كمك پليس و بوروكراتي، هرگونه اعتراض راسركوب كند، زمينه براي تبليغ آنارشيسم وجود دارد.
جرج وودکاک در سال ۱۹۱۲ در شهر وینیپگ کانادا به دنیا آمد. در کودکی به انگلستان رفت و تا سال ۱۹۴۹ که به کانادا بازگشت، در آن کشور اقامت کرد.کتاب آنارشیسم او یکی از برجسته ترین بررسیهای نظری و تاریخی در باره اندیشه ها و جنبشهای طرفدار اختیار است که این کتاب برای اولین بار…
انسان آزاد نه دستور می دهد، نه اطاعت می کند:که زور و قدرت، همچون طاعون ویرانگرمی آلاید هرآنچه را که لمس می کند، و فرمانبرداری؛قاتل استعداد، فضیلت، آزادی و حقیقت،انسان را به بردگی می کشد، و از اوماشینی بی اراده می سازد.
«اگرچه زنان از قدرت شوهران شکایت نمیکنند، با اینحال هر یک از شوهر خود و یا شوهر دوست خود گلایه میکند. این مسئله در مورد تمام موارد بردگی، حداقل در مرحلهٔ آغازین جنبشهای رهایی طلبی، صادق است. بردگان در ابتدا از قدرت اربابان گلایه نکردند، بلکه از ظلم و ستم آنان شکایت کردند.» – جان…
با آنکه مخالفت با دولت، حکومت و اشکال مختلف آتوریته از جایگاه مستحکمی در بین فمینیست های قرن ۱۹ میلادی برخوردار بود، جنبش اخیر فمینیستی که در دهه ی ۶۰ آغاز شد، ریشه در پراکتیس های آنارشیستی داشت. واژه ی آنارکا-فمینیسم از اینجا به دست می آید و به زنان آنارشیستی اطلاق می شود که…
«… برای من قابل فهم است. ذهن رفقای روس بیش از حد انباشته از موفقیت هائی است که بلشویکها در کشورشان داشتهاند و آنان میخواهند بلشویک وار، آنارشیستها را در ارتشی منظبط (؟) متحد کنند…»
سیاست بنیادستیز [رادیکال] یقیناً با تغییر سر و کار دارد، اما برعکسِ شعارهای مبهم و توخالیِ احزاب سیاسی، سیاستِ بنیادستیز بر این مدعاست که تغییر واقعی ممکن نیست از طریق نظامِ رسمیِ قدرت و نمایندهگی بهدست آید؛ بلکه این تغییر باید از بیرونِ این حوزه محقق شود.