دستهایمان اگر چه بسته است از پشت، اما، مُشت، مشت، مشت می شود بر دهان اِستبداد! راز بقای مستبدین در این بوده: ظالمان همه با هم متحد هستند ، اما مردم تحت ستم دور از یکدیگرند، آنها ( مستبدین) بین ما تفرقه و جدایی انداخته اند تا بر ما حکومت کنند و تحت استثمار قرارمان…
من با کنشگری مناسبتی مخالفم، اینکه سالی یک بار روز زن داشته باشیم و در کلِ سال زن را سرکوب کنیم، اینکه سالی یک بار روز کارگر داشته باشیم و به اسم دفاع از کارگر جیب خودمان را پر پول کنیم… تهوع آمیز است… اما اگر دلمان برای کارگر می تپد و قصد کمک به…
عفو بینالملل: دستکم نود و شش زندانی در ایران بر اثر محرومیت پزشکی جان باختند. سازمان عفو بینالملل، با انتشار گزارشی تائید کرد که مقامات زندانهای ایران با اهمال عمدی و عدم رسیدگی به وضعیت سلامتی زندانیان این کشور، مرتکب نقض فاحش #حقوق_بشر میشوند. این گزارش ناقص است! اولا تعداد زندانیانی که به دلیل محرومیت…
قاضی: ما تو را به زندان انداختیم تا اصلاح شوی، بدتر شدی هی اعتراض هِی انتقاد، دیوانه ای؟ مشکل داری؟ چرا از بین بیش از بیست هزار زندانی در آن ندامتگاه فقط تو اعتراض می کنی؟ می خوای جای زندان بفرستمت دیوانه خانه؟ _زندانی: بیا و آن بیست هزار زندانی را از نزدیک ببین همه…
من از سلبریتی بودن بیزارم، دلم می خواهد، رادیکال ترین آنارشیست باشم؛ آنکه با هر حاکم، ارباب، ستمگر و زورگویی دشمن است و آنکه نه ظالم است و نه مظلوم، بلکه برای سرنگونی عوامل ظلم می جنگد، زندانی سیاسی و مبارز آزادی خواه بًت شکن است، خود نباید بت شود. هیچ کس به میل خودش…
در اردیبهشت ۱۴۰۰ و پس از دوسال تلاش وکلا و خانواده ام، قانون ادغام احکام اجرا شد، و سیزده پرونده به دلیل اتهامهای مشابه( فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق افشاگری، انتقاد و اعتراض به اوضاع موجود) ادغام شدند و با حکم قاضی تجدید نظر محکومیتم به پنج سال تحمل حبس کاهش یافت.( در حالی…
دلم چای می خواد، چای تو لیوان شیشه ای ، نه از این لیوان یه بار مصرفای نازک، چای خونگی، نه چای دُلی که مثل شاش بَچَس… دلم خواب می خواد؛ نه از این کابوسای همیشگی، که وسطش ده بار با جیغ و زوزه های ابوالفضل میپری و تا چشمت گرم بشه ، پاسدار بند…
“”حبس تو حبس”” ادامه / بخش دوم : وکیل بند رفت، چند ساعتی در آن سلول بودیم، جز ما یک زندانی دیگر هم آنجا بود ، بچه اندیمشک، گفت به جرم حمایت از زندانیان سیاسی بازداشتم کرده اند، وقتی لباسهایم که پاره شده بود را دید و فهمید مورد ضرب و شتم قرار گرفتیم، خیلی…