دیهگو هشتاد و چهارساله، در میان انبوهِ کتابها در همهجای خانهاش، عکسها و خاطرهگوییها، همراه با استکانهای شراب که پر و خالی میشد و سیگارهایی که آتش به آتش میگیراند و با تنگیِ نفس دود میکرد. چهار پنج شبانهروزی همراه با او گذشت. با همهی زیستههای روزمره، خرید، پخت و پز، رفتن به کافهها و…
هیچکس نمیتواند از آزادی عمل و صاحباختیاربودن خویش منع شود. بنابراین، به موجبِ حقِ کوچکردنی که نمیتواند با هیچ مرز و کنترل و مانعی محدود گردد، هرکسی مجاز است بسته به میلِ خود جابهجا شود و تغییر مکان دهد.
اقتصادِ زیر سلطهی الزاماتِ تولیدی مرخصیِ باحقوق را، که به زورِ مبارزاتِ کارگری به دست آمده بود، به وقفه و زمان استراحتی در خدمتِ احیای نیروی کارِ فرسوده از شتابگیری آهنگِ تولید، تبدیل کرد. همین که ضرورت مصرف بر اجبارِ تولید چیرهگی یافت، مفهومِ ریاکارانهی تفریحاتْ نیرنگی شد در خدمتِ دورانی که در آن دستمزدِ…
هیچچیز بیش از خوشبختی، به مثابه کامیابیِ خلاقانه، در مخمصه نبوده است. ادیان آن را زیر ضربِ ممنوعیت گرفته و خوشبختیِ حقیقی را تجویزِ در ـــ خویش ـــ مُردن به منظور زندهگی ناتنانه و فاقدِ جسم در آخرت دانسته اند. خوشبختی هیچ مفری جز در سایهی عقدهگشاییهای دُزدکی و شرمگینانه نیافته است تا در باتلاق…
مادهی ۴ هر موجودِ انسانى حقِ دانستن دارد ۱- هرکسى، خردسال یا بزرگسال، حق دارد در مجموعهی شناختهای قدیم و جدید، عملی و نظری، عینی و ذهنی، ادبی، هنری، علمی و فنی، آموزش ببیند. ۲- آموزش در همهجا و به هر مناسبتى بدونِ تمایزِ جنسی، سنی، توانایی فردی، ویژهگی جغرافیایی، بهفراوانی ارائه خواهد شد. ترویجِ…
مادهی ۳ هر موجودِ انسانى حقِ استقلال دارد ۱- نظر به اینکه زمانِ ارباب و بندهگی دیگر به سر آمده است، ما این را یک حقِ ویژهی ابطالناپذیر میدانیم که دیگر هرگز کسى مجبور نباشد: از دستورى اطاعت کند، در برابر مرجعِ قدرتى زانو بزند، خواه این مرجع اجتماعی، سیاسی، ایدهئولوژیک، مذهبی باشد، خواه اقتصادی، علمی،…
در میان کتابهایی که به زبان فرانسه خواندهام و میل به ترجمهی آنها به فارسی از نخست و همواره در من زنده بوده و هست، برخی جایگاه ویژهای برایم داشته اند. از جمله « گفتاری دربارهی بندگیِ خودخواسته» از اتیین له بوئسی، و « حق ِ تنآسایی» از پل لهفَرگ ( یا لافارگ). جای بسی…
مادهی ۲ هر موجودِ انسانی حقِ زندگی دارد ۱ـ زندگی نه یک داده که یک جنبش است، شَوَندى است که هرکس این اختیار را دارد که با کسبِ توان و آگاهی از زندهترین بخشِ وجودِ خویش بر آن تأثیرى خجسته بگذارد. مطالبهی اولویتِ زندگی نه وانهادنِ آن به تکثیریابی وحشیانهاش بلکه دریافتنِ زندگی است بر اساسِ…
۵ حقوق مادهی یکم هر انسانى حق دارد انسانی شود و بخواهد با او به همین سان رفتار شود ۱ـ ارزشِ انسان نه به تولدِ او، نه به قدرتِ او، نه به دارایی اوست. انسانیتاش یگانه ارزشِ او را میسازد. انسانیت کیفیتى است که همهی کیفیتهای دیگر از آن سرچشمه میگیرند. تفسیر انسانیت تا کنون…
۳ حقوقِ کسبشدهیى وجود ندارد، جز حقوقى که باید فتح کرد حقوقِ دیگرى نیست ۱- بهترین نیتها هیچگاه، در شرایطى که خلافشان عمل میکرده، جز نتایجی مغایر با ابتداییترین اصولشان به بار نیاوردهاند. مبارزه علیه جباریتها با گشادهدستییى که لیبرالیسم پایمالاش کرده بر اومانیسم [انساندوستی] اتکا کرده است. ۲- جباریتهای قدیم هیچگاه رویکردِ تحقیرآمیزشان به…