• این بردگی نیست،دوست داشتن است

    این بردگی نیست،دوست داشتن است

    با نگاهی مستقیم در چشمانش خیره شده بودم و ابروهایم در هم فرو رفته بود و همچون خرس از بینی با عصبانیت هوا ی چرکین وارد میکردم و بعد خارجش میکردم.جانم را در مقابل سخنانش به سان نفرتی حس کردم.درد بر سرم بی محابا لگد میزد ،نمیدانستم به کدام حقایقش فحش … دهم.هر چه خواستم…