• درون من ویرانه ای ست، باغی متروک

    درون من ویرانه ای ست، باغی متروک که درخت هاش چون سربازهایی بی سر بر قله های اقتدار خشکیده اند. درون من حجاب دریده ی زنی ست که نجابت را در سردابه ای تاریک تکفین میکند..

  • خدای واهی

    بیا آسمان را بشکافیم و خدا را در پستوهای بی عدالتی تماشا کنیم.. بیا خدا را در عصر انتباه معنا کنیم. خدایی که بر اذهان بسته خوش نشسته ، شهد مذهب را امتصاص میکند و در امتداد نگاه کودکی گرسنه آیه های دروغ می خواند…..

  • خیابان های شهر و سیاهچال ها

    خیابان های شهرپرشده از سیاهچال های نا امنی و چکاوک های خوف ،خنیای مرگ می خوانند بر سر گور آرزوهایمان…در میدان محمدیه فریادی را مقابل انظار دار می زنند و در مسجد شهر نگاه یک مومن ،چادر عفت زنی آبستن را می درد….