آنجا که پهنه و شاه بیگانه نیست آنجا که دینآوران پیامآورانِ صلحاند به همراهی خیل زرهپوشان چونان لغزشِ بیرنگِ لبهای دربندِ تنگای تاریکِ تاریخ به تمسخرِ سرباز میمانی: به تمسخر چنین گفت: _برون آی به آخرین دیدارِ یارانت._ برون شد پیرْمردِ خندان به بوی تپاله آغشته با دستی به ریسمان بسته خورشید را از چشمانش…