• شعر: زندان‌شکن

    شعر: زندان‌شکن

    این‌گونه یافتمش شریف و شگرف و ژرف از قبیلۀ گردنکشان آنان‌که افسون آهن و سنگ و سیمان را زندان را می‌شکنند آنان که سر ساییده بر سقفِ ستاره به خیابان بر کوله‌بارِ سوزِ زمستان سر نهانده‌اند و بر سرودِ زنجیر مهرِ سکوت می‌نهند آنان که شعر و شعور و شعارشان آبادِ خانه و آوارِ خاطر…