متولد ۱۳۸۱ هستم. فراز و نشیب زندگی من مانند دیگر رفقا نبوده است. اما از دوران مدرسه درد دیگران آزارم میداد. هر بار که از خانواده ام میپرسیدم میگفتند سرت به کار خودت باشد. اما چطور بود که در زمستان من در لباسی گرم بودم و در خیابان بسیاری را میدیدم که در سردترین زمان…
کمی بیش از یک سال پیش، ژینا مهسا امینی 22 ساله به دلیل اینکه روسریش را درست بر اساس قوانین شرعی سر نکرده بود توسط پلیس اخلاق ایران به قتل رسید. مرگ ژینا امینی نقطه ی عطفی برای جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» بود و جهانی شد. ژینا اولین و آخرین قربانی رژیم اسلامی ایران…
هنر رادیکال خیابانی در روم – ایتالیا توسط شبکه فمینیستی و ترنسفمینیستی شهرداری سوم روم. #هنر_رادیکال_خیابانی #ایتالیا_روم #زن_زندگی_آزادی #ترانس_فمینیسم
By Hasse-Nima Golkar وریشه مُرادی کُجاست؟ وضعیت «وریشه مرادی» فعال حقوق زنان کوردستان، در خطر است. او از روز یکم آگوست ۲۰۲۳ در نزدیکی شهر سنندج واقع در شمال غرب کشور توسط نیروهای امنیتی دولت فاشیستی شیعی – اسلامی حاکم بر ایران ناپدید شده است و تا کنون هیچ خبری از مخفیگاه او در دست…
شانزدهسالی بیش نداشتم که خواهری را در تصادف از دست دادم. شب بود و خواهرم در حال رانندگی به خانه. کامیونی برای یک میانبر، خیابان یکطرفه را برعکس و ممنوع میآمد و چراغش را هم به این دلیل خاموش کرده بود. خواهرم او را در خیابان تاریک ندید. آنچه از ماشین مانده بود را ندیدم…
By Hasse-Nima Golkar برپایه ی گزارش رسانه های اجتماعی، حکومت اسلامی فاشیستی – تروریستی حاکم بر جغرافیای ایران؛ یک دختر ۱۷ ساله به نام «آرمیتا گراوَند» ساکن تهران را بخاطر “عدم رعایت حجاب اجباری اسلامی”، دُرست همانند «مهسا (ژینا) أمینی» به قتل رسانده است. آرمیتا متولد ۱۳ فروردین ماه ۱۳۸۵ با همراهی دوستانش در راهِ…
متولد ۱۳۸۰ هستم. هنوز هم با دیدن آتش بوی مادرم را استشمام میکنم. من و خواهرم هر دو شش ساله بودیم وقتی مادرم از دست کتکخوردنهای بیپایان و تهمتهای پدرم، روی خودش بنزین ریخت و تا همسایه ها به او رسیدند دیگر چیزی از مادرم به جا نمانده بود. پدرم نیز کم نیاورد و ما…
یک سال پیش در روز ٢ اُکتبر ٢٠٢٢، بدنبال ادامه قیام ژینا، جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی»، و قتلعام مردم بلوچستان توسط رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران در «جمعه خونین زاهدان»، گروهی از مردم آزادیخواه و انقلابی در مقابل لانهی جاسوسی به اصطلاح سفارت این حکومت فاشیستی جمهوری اسلامی ایران در استکهلم دست…
متولد اواخر دهه شصت هستم. پدرم از زندانیان سیاسی چپ دهه شصت بوده و نطفه من در ملاقاتهای زندان بسته میشود. بعد از آزادی که حالا من دوسالهام، با اینکه تحصیلکرده بود، به دلیل سابقهی سیاسیاش مجبور بود سراغ کارهای دیگری برود. مادرم تاب نیاورد و بدون اینکه چیزی بگوید مرا در پارک کنار خانه…
متولد ۱۳۷۸ هستم. شش ماهه بودم که پدرم در حین کار از بالای ساختمانی پایین افتاد و فوت کرد. چون بیمه نبود، و ما هم بشدت فقیر بودیم، مادرم به اصرار داییام با مردی که اعتیاد داشت ازدواج کرد. مادرم نیز به مواد مخدر روی آورد. برای دو سال مرا به خانواده پدربزرگم سپردند و…