شعر: یگانه افتخاری؛ از مخاطبین چپ همراه «فدراسیون عصر آنارشیسم» شب، زخم خورده از ستمِ نابکارتان یلدای ما کجا و شبِ ددسوارتان از بس که رخ به خونِ جوان طرح بستهاید ضحاکِ ماربهدوش شد آیینهدارتان از خونمان به صورتتان صورتک زدید ابلیس بهره برده از آموزگارتان از نور گفتهاید و ولی گور میکَنید خونابه میچکاند…