سی سالگی ام را به دنیا می آیم دریغا که هنوز متولد نشده ام! و هر بار با سزارینی که تنها من درد می کشم و انتظار در رحم زمین فاصله ای دوازده ماهه است تا برای این زنده گی از مد افتاده مکلف شوم به ادامتی دوباره! آه ، من از بر حذر بودن…
شاعر امروز در این خرابه های تمدن وحشیانه شعر را برای شعر نمی سراید! او می داند که هیچ انسانی خارج از تعامل نیست و این مکروه ، هنر را برای هنر نمی خواهد عاشق است شاعر امروز و بدون شک انقلابی ست که می داند کلمات قوی تارنجک اند! او وجدان دادگاه هاست و…
خاطرههایم از جمهوری اسلامی اشک مادران و ماتم و خون بود. خاطرههایم از جمهوری اسلامی اعدام و زندان و حبس آزادی بود. خاطرههایم از جمهوری اسلامی اعدام درهر کوی و برزن و بوم بود. خاطرههایم از جمهوری اسلامی قتل ندا و سهراب در خیابان بود. خاطرههایم از جمهوری اسلامی قتل ستار…