• فراموشی

    فراموشی

    خلاص از فکر کردن به تیر خلاص هی راه میروی در فاصله ی رضایت های موقت ارضا میشوی در دادو ستدهای محبت نه خنده ات ارتفاعی دارد نه گریه هایت عمقی تو فراموشی را زرنگی میدانی و فراموش کردی که فراموشی گناه اول و آخر بود وگرنه زمین زیر ساتور این همه خدای کَر نبود…

  • آلوده کردن

    آلوده کردن

    تو از من به من ات رسیدی وُ من از من تا من گم شد حالا من تمام توهمات رمانتیک را بی صدا فحش می دهم می نویسم تا آلوده کردن از یادمان نرود آلوده کردن مغزهای شسته شده ولی حالا خودکار در دستم عرق کرده و نمینویسد و فهمیدم آوردن (( تو )) اول…

  • قم- تهران

    قم- تهران

    تو همیشه چشم به راه آزادگان بودی ولی آزادگان*،نه بزرگراهی ست و نه کمربندی که بر کمرت آزادگان حلقه ی داری ست بر گردنت و تو آویزان از سر و تو آویزان از طناب خلیج فارس* – و خلیج فارس آزادراه قم بر تهران قم در تهران و آزادترین راه در ایران- تورا جرثقیلی از…

  • ولی ما

    ولی ما

    شب یک نشانه است و روز برای خود دلیل می خواهد انتظار نمی خواهد اسم ما مردم بود اسم ما را (( منتظران )) گذاشتند و با ما قرار گذاشتند که سیاهی شب را بر ما فرو کنند و ما دعا بخوانیم برای ظهور ناجی ای که خود به ما معرفی کرده بودند چاه بزرگی…

  • دارالقرآن

    دارالقرآن

    یک علامت سوال در میدان بالای دار بود و دور تا دور علامت های تعجب نگاه میکردند زنی گیج از اهالی کوچه ی سی و چهارم از خیابان نساء کنار من ایستاده بود زیر یک چشمش کبود بود و با چشم های درشتش به جرثقیل خیره شده بود پسرش پرسید : اینجا کجاست؟ زن چیزی…

  • تباهی

    تباهی

    از تکامل تا تکلم سراسر خون و بعد سکوت این داستان ِ تباهی ِ ما بود منبع : فیسبوک Farzan Alef / فرزان الف

  • اتفاق نوشتن

    اتفاق نوشتن

    یک نشانه این همه حقیقت یک هیچ وُ این قدر حکمت ! اتفاق نوشتن دلیل می خواهد برای خودش برای خودش دلیل می خواهد اتفاق نوشتن نه برای آنکه هیچ نیست نه ، هست برای این که واقعا هیچ هست که تنها چیزی هست که هست هست که هست ! باید باشد برای خودش وگرنه…

  • از صف تا سقف

    از صف تا سقف

    شبُ سفیدی ِ چشم قرمز خیره به سیاهی ِ سقف صبح ُ زیر ِ چشم سیاه خیره به سفیدی ِ سقف می رود تا گم شود خود را در خود گم کند شهر پر از صف وُ هر پایش در یک صف غروب بر می گردد ولی در او یک صف همیشگیست که همیشه درگیر…

  • تکرار و چشمک

    تکرار و چشمک

    مدام تکرار می شود تمام حقارت ما در تاریخ و این جماعت معتاد به این تکرار چشمک می زند به این تباهی و این تاریخ سریال اخبارِ انتحار و انفجار تحریم و تهدید تکرار می شود تفسیر می شود کاریکاتور میشود و در فیسبوک تایید آنقدر ساده سطحی ترینِ امور نطفه ی فجیع ترین فجایع…

  • خاطره‌هایم از جمهوری اسلامی

    خاطره‌هایم از جمهوری اسلامی

    خاطره‌هایم از جمهوری اسلامی اشک مادران و ماتم و خون بود.   خاطره‌هایم از جمهوری اسلامی اعدام و زندان و حبس آزادی بود.   خاطره‌هایم از جمهوری اسلامی اعدام درهر کوی و برزن و بوم بود.   خاطره‌هایم از جمهوری اسلامی قتل ندا و سهراب در خیابان بود.   خاطره‌هایم از جمهوری اسلامی قتل ستار…