سال 1871 انشعاب وسیعی میان سوسیالیسم آزاد ( آنارشیستها ) تحت تاثیر مستقیم باکونین و سوسیالیسم دولتی طرفدار دیکتاتوری (مارکسیستها) متاثر از افکار مارکس – انگلس ، در بین الملل اول صورت پذیرفت. بخش اسپانیائی جنبش آنارشیستی از اولین تشکلی بودند که راه خویش را جدا و مشی دیگری از سوسیالیستهای دولتی هوادار تئوری های…
« بلشویکها نشان دادند که چگونه نبابد انقلاب کرد» کروپتکین جنگ جهانی اول چهارسال طول کشید( 1918- 1914) طی این جنگ خانمانسوز سرنوشت تاریخی تعدادی از کشورهای اروپا را تغییر داد منجمله آلمان ، اتریش ، مجارستان ، روسیه… علل آغاز این جنگ به بحث ما مربوط نمیشود و سریع از آن عبورمی کنیم. اشاره…
کانت و هگل متفکران آلمانی در باب عقل و اراده و حوزه های آن مباحثی را در فلسفه اروپائی ارائه کردند که بعد از آنان هر کدام از متفکران اروپا و آمریکا از ظن خویش در این حوزه ها تحقیق و بررسی کردند و به نتایج مختلف و حتی متفاوت رسیدند… کار فلسفه همین است!…
از ویژه گیهای فلسفه آنارشیسم ارتباط آن با منش فرد و اختیارش و رابطه مستقیمش با هنر است و اکنون جا دارد در موردش صحبت کنیم… تعریفی از آن بدست دهیم . امپرسیونیست ها این پاسخ را در آثار خویش به مخاطبان داده اند… جا دارد آنارشیستها نیز از هنر نهفته در این فلسفه صحبت…
برای ارزیابی یک فلسفه سیاسی بهتر است گفته شود یک فرهنگ سیاسی ، ناچاریم نخست ریشه یابی کنیم غیر از آن در حق فلسفه بی انصافی میشود. مفهوم آنارشی گرچه در اعصار تاریخ (زنون گویا در سیصد قبل از ميلاد معتقد به نبود دولت و حکومت در جامعه بود.) پرواز میکرده اما آنارشیسم فلسفیاصولا زاده…
در واقعيت ـ همانگونه كه از متن پلاتفرم بر مي آيد ـ اراده اتحاديه ، فقط مي تواند به معني اراده اكثريتي باشد كه تجلي خود را در كنگره اي مي يابد كه كميته اجرائي را معين و كنترل مي كند و نيز در مورد كليه مسائل مهم تصميم مي گيرد! بديهي است كه كنگره…
بنابراین بیائیم از اندیشه گردآوردن همه آنارشیستها در سازمانی واحد صرفنظر کنیم و ببینیم اتحادیه عمومیای که این رفقای روس پیشنهاد میکنند. به عنوان مثال اتحادیه فراکسیون آنارشیستها، واقعا چیست؟ بینیم آیا فرم سازمانی که پیشنهاد شده است، با اصول و روشهای آنارشیستی انطباق دارد و آیا از این روی میتواند به پیروزی آنارشیستها منجر…
“…نقش روشنفکر در جامعه تحت تسلط اقتدار ، ماهیتی چندگانه دارد! بخشی به اقتدار موجود معترضد با بنیاد اقتدار ، مخالفتی ندارند. بدیل اقتدار موجود را در اقتداری دیگر ارزیابی می کنند. بخش دیگر در حوزه معرفت معنائی صرفا صوری از اقتدار دارند که فقط طرد و نفی در آن آشکارتر است .