رژیم فاشیستی سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران در آخرین تلاش های قبل از سرنگونی اش در بستر احتضار ، با کشتار وحشیانه آش هم زمان زندان هایش را از مبارزان بی شماری نیز پر کرده است . با این وجود، نسل جوانِ شورشی عصیانگر ضد اقتدار ، در همراهی با حذف شده گان جامعه ،…
وقتی نمیتوانم چیزی بگویم، یا اینکه گفتن جرم است و بی معنا، هذیان میگویم و کلمات را گریان میکنم درگیر زمان درگیر زندهگی درگیر آنچه به ما سخت میگذرد با قلب گرم و خونچکان با تیغهای سرد و تیز یک لحظه را به دست ستم میزنیم نفس جریان درد موج طوفانهای زمستانی از برگ خزان…
کومار کومار کومار! انکار میکنند همچنان سرخیِ خون و طلای آفتاب را مرگ نه شکست که سر برافراشته تاراسرآسابودن یقیناً به ز سر برافراشتگانِ گورِ تاریخِ تلخ گذر گدازه بود و یاران سربهسر جانفشان شک نه اشکِ شوقیست گاه از شکوهِ راه اشکِ شوقیست گاه سرشاریِ شوقِ میراثِ بی ثروتانِ تاریخ: شادی مبارزه برای زندگی…
این خون سرخ توست که بیرون میزند از سلول تا کف خیابان تا باریکترین کوچههای شهر تا اتاقی مسلول در محلهای که روی نقشهی شهرداری نیست و انگار هرگز نبوده است. خون تو از «نبوده است» میزند بیرون صورت حضار را رنگین میکند رنگین میکند از سرخ بر گونههای باد کردهیشان – دست میگذارند در…