• شعر: برای آن جان‌های آزاده برای رفقای آبان

    شعر: برای آن جان‌های آزاده برای رفقای آبان

    این خون سرخ توست که بیرون می‌زند از سلول تا کف خیابان تا باریک‌ترین کوچه‌های شهر تا اتاقی مسلول در محله‌ای که روی نقشه‌ی شهرداری نیست و انگار هرگز نبوده است. خون تو از «نبوده است» می‌زند بیرون صورت حضار را رنگین می‌کند رنگین می‌کند از سرخ بر گونه‌های باد کرده‌ی‌شان – دست می‌گذارند در…

  • دشمنِ دشمنِ ما، دوست ما نیست

    دشمنِ دشمنِ ما، دوست ما نیست

    هرکسی که دشمن طالب است به این معنی نیست که حتما دوست ماست. کسانی چون مخدوم عالم یا مولوی مهدی زیر عنوان «دشمنِ دشمنِ ما، دوست ما ست» تطهیر می‌شوند و ظاهراً این شروع حافظه زدایی مردم است. به یاد دارید که در اعتراض به دستگیری مخدوم عالم در فاریاب تظاهرات برپا کردند و قبل‌اش…

  • شعر: اشکهای رو به دوربین ریخته شده

    شعر: اشکهای رو به دوربین ریخته شده

    ضجه‌های شسته و رفته‌ی‌تان را می‌بینیم شما رستوران‌های بالای شهرتان را از دست داده‌اید رستوران‌هایی که ما فقط از کنار آن گذشته‌ایم شما موترهای لوکس‌تان را از دست داده‌اید موترهایی که از کنار ما گذشته‌اند باغ‌های‌تان را شاید و معشوقه‌های بی‌شمارتان حساب بانکی و تشریفات‌تان را ضجه‌های شسته و رفته‌ی‌تان را می‌بینیم که در صف…