«ستایش لیلیث»: جاودان باد نامت که راهت روشن بود نه متابعت کردی نه صلیب بر گردنمان آویختی نه ستایش سرایندگان خواستی خود خود و معشوق و زندگی را پرستیدی که به بسیار شادخواری و اندک گریستن اراده کردی تا سلامتی بر جای بگذاری ای مادر بر زمین نامت از آن جاودان باد به یادت حقیر…
اوه هانی،خب نافرمانی مدنی کن، نرو! _ آخرش که چی؟ من باید کار کنم، میریزن تو محل کارم، جوری که اومدن قاتل زنجیره ای بازداشت کنن، یا میریزن تو خونه ،حین حمله ی این وحشیا،اگه مادرم سکته کنه تو جواب میدی؟ وقتی بابام سکته کرد و مرد تو جواب دادی ؟ ما را با سلبریتی…
۷:۵۸ رسیدم کلانتری، جوری که انگار جنایت کردم،میگه ساعت کارمون۸صبحه! (۲دقیقه زود رسیدم که معمولا۵دقیقه فقط همین پایین معطل میکنن شماره ملی بنویسه و شماره تماس و… گوشی تحویل بگیره..) رفتم تو خیابون،زیر آفتاب،تا هشت و ده دقیقه.. بر گشتم،باز راه نداد ،با کلی اخم به یکی از مأمورا گفت: جناب سروان ساعت هشت و…
By Hasse-Nima Golkar یک حمله ی مسلحانه در محوطه حرم شاهچراغ شیراز در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۱ اتفاق افتاد. “قوه قضائیه” دولت فاشیستی اسلامی – شیعی حاکم بر ایران، تعداد کُشته ها را سیزده و زخمی شدگان را بیش از بیست انسان اعلام کرد. این رژیم تروریستی برای به انحراف کشاندن افکار همگانی و جلوگیری…
امروز (برای اعلام حضور در محل محکومیت به اقامت اجباری ) رفتم کلانتری برازجون،دیدم در بستس،چهار _ پنج تا لگد زدم به در ، چند دقیقه بعد مامور اومد، گفت چرا لگد می زنی؟ گفتم خب دیرم شده باید برم سرکار،می خوام حاضری بزنم گفت: امروز تعطیله! چجور بچه شیعه ای هستی،نمیدونی امروز شهادت امام…
By Hasse-Nima Golkar امروز، جمعه ۲۹ اُردیبهشت ماه ۱۴۰۲، حکم اعدام سه جوان به نامهای؛ صالح میرهاشمی + مجید کاظمی + سعید یعقوبی از متهمان پرونده “خانه اصفهان”، در زندان دستگرد اصفهان توسط دولت فاشیستی اسلامی – شیعی حاکم بر ایران تحت اتهامات واهی و ساختگی “تروریسم” به اجرا در آمد. هر سه نفر آنها…
به سهیل عربی و هماندیشاناش کبش و کلاه کن خرسکات را بردار دختر ِچشم خشکیدهبهدر همبازی تو زیر نخلهاست آنجا که براز و برازندهی جان است به شکوه کاروانسرآهای رویاهای عتیقی که سرفرآز شد پناه مسافران و ستارگان شبانگاهی را… سیروس شاملو www.facebook.com/profile.php?id=100091837583462
اگرچه گفتهاند دهان تو را دوباره خواهیم بست اما نگرانِ سکوتِ من نباش، چشمهای دلواپسِ من باز با تو سخن خواهند گفت. اگرچه خواستهاند چشمهای مرا دوباره ببندند اما نگرانِ ندیدنِ دنیا نیستم دستهای خستهٔ من باز با تو سخن خواهند گفت… #شعر: #سیدعلی_صالحی ■ هر کس بهت گفت گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره،بهش…
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن… دوستانمان می گویند: خب! چشمت روشن، حمزه را دیدی، حالش چطور بود؟ _ چه پرسش سختی است! چگونه می توان با واژه ها توضیح داد که حالش چطور بود؟ هنوز لبخند روی لبانش است،هنوز فداکار و پر تلاش و امیدوار…
نمیدونم قلبم به خاطر خوابهام درد می گیره، یا خوابهام به خاطر قلبم دردناک میشه! توی خوابهام همیشه ۲۸ فروردین ۹۳ تکرار میشه،گارد زندان میریزه ، اتاقمونُ داغون می کنه،عمو رضا( غلامرضا خسروی ) میگه من اتاقُ ترک نمی کنم، هر کس دلش می خواد بمونه و مقاومت کنه و هر کس هم دلش می…