نزدیک شد سپیده، تا چشمهای روشن زانوی ظلم لرزید، از هیبت تو و من موهای دخترانه، در شعر باد رقصید با کوچه های هر شهر، بر شانه های هر زن مهسا، حدیث، نیکا، خون شد دل خیابان خشم و خروشمان ریخت، آوار روی دشمن دیگر اثر ندارد، رعب و هراس و تهدید فرزند کاوه هستیم،…