• مجازات

    مجازات

    مجازات بود همه ی آنچه که قانون برای ما داشت مجازات ما مثل ضربه ی کابل بر دست های خالی ای بود که در حد نان آرزو داشت و ما گاهی چه کودکانه به آن پناه بردیم برای امنیت بی آنکه بدانیم برای سکوت ما نوشته شده است منبع: صفحه فیسبوک فرزان الف

  • روزی که ما میخوابیم

    روزی که ما میخوابیم

    دیگر شوق را نباید در پستوی خانه نهان کرد شوق را باید از خانه بیرون آورد این شوق تشنه ی دیده شدن است برای نسل هایی که بعد از نسل های مسموم می آیند

  • هر شب

    هر شب

    از کشف مضامین در بستر بی خوابی من حاصلی نیست و دفتر شعرم زیر تخت خالیست یعنی خسته ام از این بادهای در ذات خود اسیر خرابه ای ویران نمی شود که خرابه خود ویرانیست ای مضامین حل شده در قرص های فراموشی به بستر من هر شب بیایید که خسته شوم ازین خستگی و…

  • شکار

    شکار

    فریاد را در مصوت خفه کرده اند و تکیه بر صامت ها را ممنوع مانده ایم چکار کنیم با این همه کلمه ، در انجام ِ سکوت و در اتفاق مردن کلمات دارند آرام از یادمان می روند عده ای در این تاریکی ذکر می گویند و عده ای چیزهایی می نویسند مثلا در شعر…

  • دختران کوبانی

    دختران کوبانی

    دختران کوبانی متواری اند یا مانده اند در جنگ و جای بوسه به سینه هایشان لگد می زند تفنگ دختران کوبانی معنی سوره ی نسا را خوب فهمیده اند دختران کوبانی…

  • اسلام واقعی

    اسلام واقعی

    بین دو مفهوم عدالت و آزادی بین کمونیسم و لیبرالیسم در فاصله ی شرق و غرب در این میان در خاور میانه عده ای به شکلی عجیب میان این دو را گرفته اند و راه را به هر طرف بسته اند و می کشند هر طرف را نگاه کنی الله اکبر می گویند و انسانی…

  • می رسیم به هم

    می رسیم به هم

    تو ، تامل، ایستادن و امیدی مبهم به سرنوشت من ، رفتن ، تلو خوردن و نا امیدی از شعری که باید نوشت به هم می رسیم مثل دو خط موازی در بی نهایت ها می رسیم به هم در دور در دیر منبع: صفحه فیسبوک فرزان الف

  • همه

    همه

    همه را به همه بی اعتماد کرده اند همه فکر می کنند همه چیز را می دانند همه فکر می کنند همه ، هیچ چیز را نمی دانند

  • اشتباه

    اشتباه

    در حاشیه ی خط خطی های پارسال نوشته بودم : چیزی نیست واقعا هم چیزی نیست بی هر کجاییِ مدام است بودن ما نفس بکش چیزی نیست کارتون خوابی ست  که دنبال چیزی ، فلزی میگردد چیزی نیست خودارضاییِ تنهاییی ِ دختری ست که مکرر می شود در خانه ای خالی چیزی نیست صدای آمین…

  • امید

    امید

    امید_____________با تو امداری می بینیکور که نیستیدست ماه را گرفته اند دارند می کشانند پشت دیوارهای این زندان سرباز روی دیوار برج نگهبانی یادگاری مینویسد ماه باور ندارد که اینجا هنوز افرادی امید دارند به چیزی  به کسی  به پوکی… باید چراغی روشن کنی و من چند نقطه چین اینجا میگذارم… Farzan Alef /فرزان الف