• ماه،در فراسوی ما

    ماه،در فراسوی ما

    غنا‌هایی  دهشتناک، با تغزلی سرمه کشیده، سرمه‌گانی از جنس درد، از خانواده فغان، از سرتیره بغضِ کودک کار این شهر بی مَهان. آه از زوال عقل، خنیاگر سنگ‌فرش‌ های ماتم فشان. و عشق و عدل، چون ماهِ تف شده از سراپرده تاریکی های این ثروت زدگان بی رحم و بی امان. از این جامعه می…